راحت زدند از جنگل بیرون
مثل گَلهای
که آرام
میرود به شهر
صدای سُمها بر آسفالت
کنار میکشند ماشینها
و شکافته میشود ترافیک
پیش به سوی حومه
زانو زده آهوها
نر و ماده
جلوی درها روی چمن
نشسته
در تقاطع ها
بر سنگ فرش
بر جاده
یک ریز میکنند گریه
و رَد
دستِ نوازشِ ما
گونهای نو سبز میشود هرروز
عادت میکند
به ما
نزدیک میشود
خیره به چشمها
هدایت میکُندِمان به دریا
بی هیچ ترسی
با هم
دست از نفَس میکشیم
برگردان: کیوان کَشَمشان
In Tides
Maria Ferencuhova
Leave a Comment