باران که سربالا
جفتمان را آل میبرد و
سنگر را موج
ریسه کشیده به خاک و خون
فیوز
پریده پشتِ خاکریز
و کات!
این پلاکِ آخر نیست
چند قبرستانِ دیگر هیزم کنیم؟
در تنورِ قبلی
که گیر لای دندان
انهدام و ما
برشته نشویم
تنها
تفی سربالا!
این پلان شیرینیست
نداده نخ به فرهاد
بزنید هلهله بر start
دامادی
سر میکشد فقط تابوت!
تمام نمی
شدیم
ریخته نفت از چشمها
فندک نزنید
حتا سیگار کشیدن ممنوع
بی مادر است این خاک
شاعر: سمیه ابراهیمی
علی عبدالرضایی:
شاعر در این شعر دچار شیزوفرنیِ زبانی است و شعر پراکنده است. او به علت علاقه به سطر زیبا یا نتیجهگیری، عجله دارد و بدونِ تمرکز مینویسد؛ مثلن در سطرِ /باران که سربالا/ نمیتوانید فعل را حذف کنید باید بگویید باران که سربالا ببارد.
جفتمان را آب می برد و سنگر را موج
دقت کنید: سن/ گر/ را/ موج
اینجا تسکین وجود دارد و بهخاطر اینکه جلوی این تسکین را بگیری بهتر است اینطور بگویی:
سربالا که ببارد/ با/ ران/ جفتمان را آل میبرد/ و سنگر را موج
مشاهده میکنید که تقطیعِ ما باعث شده است که تسکین خفیفتر شود و دیگر ملموس نباشد.
سطرِ /و سنگر را موج/ یعنی سنگر را با خودش موج میبرد که فعل حذف شده است.
در ادامه لحن عوض میشود:
ریسه کشیده به خاک و خون/ فیوز/ پریده پشت خاکریز/ و کات/ این پلاک آخر نیست
در این قسمت، بازی زبانی کرده به جای اینکه بگویی “پلان آخر نیست” میگویی “پلاک آخر نیست”. باید با این پلاک بازی میکردی اما در ادامه شعر خبری از پلاک نیست.
چند قبرستان دیگر هیزم کنیم؟/ این سطر وجه عینی ندارد. اگر منظور این است که هیزم اندازه قبر است باید مینوشتی: “چند قبر دیگر هیزم کنیم”
در تنور قبلی/ که گیر لای دندان/ انهدام و ما/ برشته نشویم
این سطرها همه توضیحی هستند که باید ویرایش شوند. (از نظر نشانهای در ساختار معنایی نقشی ندارند)
دامادی/ سر میکشد فقط تابوت/ تمام نمی/ شدیم
ما در شعر اجازه نداریم هر کار خواستیم انجام دهیم؛ مثلن “تابوت” را نمیتوان سرکشید و در عوض میتوانی بگویی: “تابوت را بر دوش میکشد”. همچنین استفاده از “می” و “نمی” در شعر خیلی لوث شده است و استتیک خود را دارد از دست میدهد.
درکل این شعر، شعری بد نیست و سطر “بی مادر است خاک” از سطرهای خوب این شعر است.
اما حالا باید به ادیت من و شعر اصلی دقت کنی که چه تغییراتی به آن دادهام تا بهتر بنویسی. این شعر را میتوانی با بازنویسی به یک شعر خوب تبدیل کنی.
ویرایش شعر
سربالا كه ببارد با
ران
جفتمان را آل میبرد
و سنگر را
موج
به خاک و خون كشيده ريسه
فیوز پريده پشتِ خاکریز
کات!
این پلاکِ آخر نیست
چند قبرِ دیگر هیزم کنیم
در تنورِ قبلی
که گیر لای دندان و برشته نه!
تنها
تفی سربالا!
این پلان شیرین است
كه نخ نداد به فرهاد
بزنید هلهله و start
كه داماد
تابوت میکشد بر دوش!
همه جا گور است
همه گورستان
ریخته نفت از چشمها
فندک نزنید
سیگار کشیدن ممنوع
بی مادر است خاک
از سری بحث های علی عبدالرضایی روی شعرهای شاعران کالجی که بهمنظور استفادهی آسانتر به نوشتار تبديل شده و در دسترس عموم قرار میگيرد.
منبع: مجله فایل شعر 5
Leave a Comment