بررسی دو استعارهی زندهگی در كتاب تختخواب میز كار من است:
در كتاب تختخواب میز كار من است، تنوع و تازگی بیشترین نقش را ایفا میكنند كه هر دو استعارهای از زندگی هستند. مثلن: نویسنده از قوهی آنیما و آنیموس خود در متن بیشترین بهرهبرداری را میكند.
چه در داستانكهایی مانند: «ختنه سوران»، «وداع» و «مدینه» كه نویسنده تجربههای خود را به نمایش میگذارد و چه در داستانكِ «مغز میمون» كه مدام شخصیتها در حال تغییر جنسیت هستند و از مرد به زن و زن به مرد تغییر جنسیت میدهند. ما با قضاوت روبرو نیستیم و مولف هیچ یك از این زندگیها و شخصیتها را برتر از دیگری نمیداند و با استفاده از این رویكرد سعی در نشان دادن تنوع زیستی دارد؛
تغییر جنسیت شخصیتها نیز همین موضوع را نشان میدهد. نویسنده خود را در شرایط مختلف با زندگیهای مختلف به نمایش میگذارد و بر اساس تم و شخصیتهایی كه میسازد در متن رفتار و زندگی میکند. البته اگر به دیگر كتابهای علی عبدالرضایی مثل ایكسبازی هم توجه كنیم، میبینیم كه همیشه در نوشتههایش پای چندین شخصیت ثابت در میان است و این شخصیتها در جاهای مختلف نقش عوض میكنند، گویی نویسنده قصدِ به تصویر کشیدنِ خودش در شرایطِ مختلفِ زندگی را دارد، که نشان دهد چگونه زندگی میکند. مثلن آرشام همیشه در كتابهای عبدالرضایی حضور دارد حتا اگر نامش آرشام نباشد یا لیلا مدام در حال تغییر جاست، حتا كلِ اروپا و دُبی هم پر از لیلاهاست و نویسنده در جاهای مختلف در غالب همین نقشها فكرپردازی میكند. بهطور كلی در كتاب «تختخواب میز كار من است»، زندگیست كه به نمایش در میآید و بر همین اساس، نویسنده فضاهایی را ترسیم میكند كه امروزی و زیستی هستند؛ مثلن اگر فرق این مجموعه را با مجموعههای دیگری كه امروزه میخوانیم مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم كه در اغلب این داستانها ما با مكان روبرو نیستیم؛ یعنی نویسنده از به تصویر كشیدن مكان و دخالت دادن آن در متن خود عاجز است، به گونهای كه اگر مكانِ توصیف شده از داستان حذف شود مسیر داستان تغییر نمیكند؛ زیرا نویسنده نمیتواند بر اساس جزئیات، پیرامون خود را به تصویر بكشد یا اگر قصد دارد آدرسهایی مكانی بدهد در نهایت باز هم به بایگانیِ ذهن خود رجوع كرده و مكان و فضایی را ترسیم میكند كه ارتباطی با زمان حال ندارد؛ به این معنی كه شما داستانی را نمیتوانید پیدا كنید كه مانند داستان «پاریس در دبی» در کتابِ «تختخواب میزِ کارِ من است»، با جزئینگری به ترسیم پیرامون بپردازد و این جزئینگری با زمان حال نیز رابطه داشته باشد؛ برای مثال: میبینیم كه در همین داستان، نویسنده از لحظهی رد شدن از دستگاه فلزیاب تا برخورد با مامور فرودگاه و یا خیابانهای دبی و روسپیخانههایش را به تصویر میكشد؛ یعنی مكان در این داستان خودویژه است، اگر مكان تغییر كند داستان نیز مسیرش تغییر میكند، اما در داستانهای امروزی مكان هیچ نقش كلیدی در داستان ندارد. اگر از تهران گفته میشود نمایی از تهران را به تصویر نمیكشند كه مختص آن باشد یا با تغییر تهران به شهری مثل شیراز، تغییری در داستان مشاهده نمیشود، پس این نكته را هم میتوان دوباره بیان كرد كه نویسنده بر اساس امروز صحبت میكند و دُبیِ امروز را به تصویر میكشد و این یعنی نویسنده به امروز كه خودِ زندگیست، اهمیت میدهد.
نثر نیز در این كتاب قابل بررسیست؛ زیرا نثر هم مدام در حال تغییر و تنوع است؛ مثلن نثری كه در داستانكِ مدینه با آن روبرو هستیم از نوعی تندی برخوردار است، یا داستانكِ «اوهو» و یا «در ندارد یا» كه به شعر نزدیك است؛ در پایان میبینیم كه رفتهرفته به شعر میرسد. داستانكِ «هی كلمه» و «آلزایمر» نثرشان به شعر رسیده و از لحاظِ نوشتاری تفاوتِ زیادی با شعر ندارند. در داستانِ «دنیا»، نثر به ویراژهای زبانی و بازیهای زبانی میانجامد. نوع نثری كه در داستانِ «مغز میمون» میبینیم، با توجه به تم، نسبت به بقیهی داستانها تغییر كرده است، كه همهی اینها یعنی كار كشیدن از زبان، زبانی كه در خدمتِ زبان قرار میگیرد و با زندگیِ نویسنده كه چیزی جز زبان نیست، اینهمان میشود تا باز هم زندگی را تبلیغ و موكد كند، به طوری كه در داستانكها ما با نوعی اشتیاق به زندگی روبرو هستیم. نویسنده مدام از تنخواهی حرف میزند، از لذت میگوید و ما با نوعی لذتطلبی كه رابطهای با تنوعطلبی دارد روبرو هستیم كه به زندهگی میانجامد. بر خلاف نویسندهی قبلی كه كافكا و هدایت را بازی میكرد و مرگخواه بود، در این مجموعه ما با زندگی روبرو هستیم؛
برایِ مثال: در داستانكِ «پاریس در دُبی»، نویسنده برای فرار از مرگ كه چیزی جز تكرار نیست، سعی میكند به زندگیِ خود تنوع بخشیده و به همین دلیل است كه به كلابِ گیها، لزبینها و دوجنسهها سر میزند.
در نهایت:
در این مجموعه داستان، نویسنده از هر لحاظ سعی كرده با تنوع در فضا، تم و شخصیتها، اشتیاق به زندگی و تازه بودن را نشان دهد.
منبع: مجله فایل شعر پنجم
Leave a Comment